مجموع نظرات: ۰
شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۰ - ۰۵:۵۷
۰ نفر

مهرداد مشایخی: این روزها کتابفروشی‌ها پر هستند از کتاب‌های آموزش مدیریت و راه‌های موفقیت. بیشتر آنها قرار است به خواننده بیاموزند که چطور می‌شود یک‌شبه که نه، اما خیلی زود، پولدار شد.

 از نگاه سطحی نویسندگان برخی از این کتاب‌ها به مخاطب که بگذریم، بسیاری از این کتاب‌ها و بسیاری از مصاحبه‌های شخصیت‌های موفق اقتصادی، یک پیام ثابت دارد: یاد بگیرید چگونه پول خود را در جیب‌تان نگه دارید. در واقع مدیران موفق و شخصیت‌های برجسته در زمینه کسب و کار همواره به اطرافیان خود توصیه می‌کنند که یکی از رموز موفقیت این است که راه‌های خروج پول و سرمایه را از چرخه مالی‌شان ببندند. به شکل جالبی این آموزه در مدیریت دولتی ما کاربردی ندارد. می‌گویم جالب و نه مشکوک، چرا که هزینه‌کرد گشاده‌دستانه درآمد نفت طی سالیان، چنان به رویه بدل شده که نمی‌توان کسی را متهم به تکرار عامدانه این رفتار موروثی کرد. اما استدلال طرح این موضوع در پرونده مربوط به متروی تهران و کلانشهرهای کشور چیست؟

درک آن چندان پیچیده نیست؛ مترو یکی از ابزارهایی است که دولت می‌تواند با استفاده از آن پول خود را در جیب خود نگه دارد و از هدر رفتن سرمایه‌ها جلوگیری کند. در واقع صرف میلیون‌ها لیتر بنزین در روز در شهرهای بزرگ و تلف شدن وقت شهروندان در ترافیک جانفرسا و انباشته شدن انواع آلودگی‌ها در آسمان این شهرها، از آنجا ناشی می‌شود که جز تهران هیچ یک از شهرهای بزرگ از حمل‌ونقل پاک، ارزان و سریع ریلی در شهر بهره نمی‌برند. متروی مشهد که به‌تازگی به راه افتاده سال‌ها در انتظار ورود قطار بود که مسافر جابه‌جا کند و حالا که افتتاح شده، 2 قطار با فاصله زمانی 45‌دقیقه‌ای در مسیر خط یک مترو حرکت می‌کنند که در واقع هنوز نقشی در حمل‌ونقل عمومی این شهر ندارند. متروی تهران نیز که امروز امکان توسعه و خدمات‌دهی سریع را دارد، در پیچ‌وخم گره‌های مالی، کند پیش می‌رود. روند ساخت مترو در سایر شهرهای بزرگ کشور هم‌چنان است که به این زودی‌ها امیدی به راه‌اندازی قطار در آنها نیست.

گیر اصلی بیشتر این مشکلات هم پول است؛ پولی که حاصل درآمد نفتی دولت است و صرف خرید سوخت و هزینه‌های مصرفی دیگر می‌شود. وقتی که آلودگی هوا هم تشدید می‌شود پول دولت صرف هزینه‌های درمانی و بهداشتی بیماران قلبی و تنفسی می‌شود. چون شبکه حمل‌ونقل عمومی مناسبی در کار نیست، دولت مدام باید به سیستم‌های گرانی چون تاکسی، یارانه و امتیاز بدهد، اتوبوس‌ها را نوسازی کند و برای رفع آلودگی هوا، دست به دامان راهکارهای پرهزینه و کم‌بازده‌ای چون بارورسازی ابرها برای باران، بشود. در آن‌سوی دیگر نیز شهرداری‌ها مجبور می‌شوند بودجه‌های کلانی را صرف بزرگراه‌سازی‌ در دل شهرهاکنند تا بالاخره گره ترافیک باز شود؛ برای تأمین این بودجه‌های سنگین هم از بودجه پروژه‌هایی چون ساخت مترو می‌زنند و بعد مدام از وزارت کشور پول طلب می‌کنند.

اینگونه است که دولت هر قدر درآمد بالایی داشته باشد، باز هم احساس می‌کند که پولی در صندوقش نمی‌ماند و دستش خالی می‌ماند. در واقع چون شهرهای ما از سامانه‌هایی نظیر مترو بی‌بهره‌اند، دولت مدام باید پول خود را صرف هزینه‌های مصرفی کند و بدین ترتیب نمی‌تواند پول خود را نگه دارد و درآمدش از دست می‌رود. ناامیدکننده‌تر اینکه این چرخه تا هنگامی که شبکه مترو کلانشهرها کامل نشود، ادامه خواهد داشت؛ چرخه‌ای که ساده‌ترین آموزه‌های مدیریت، یعنی حفظ سرمایه‌ها را نادیده می‌گیرد.

کد خبر 148431

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز